تحلیل صباح از عوامل تعیینکننده نتایج انتخابات ترکیه
تاریخ انتشار: ۷ خرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۸۴۷۵۹۰
به گزارش تابناک به نقل از فارس، «برهان الدین دوران»، نویسنده ترکیهای در مقالهای که امروز (یکشنبه، ۲۸می) در روزنامه «صباح» منتشر شد، نوشت که دور دوم انتخابات ریاستجمهوری کشورش، سه عامل تعیینکننده وجود دارند که میتواند بر نتایج انتخابات تأثیرگذار باشند.
براساس گزارش پایگاه خبری-تحلیلی «عربی۲۱»، الصباح نوشت: معادله اول، تأثیر ترجیحات کاندید ائتلاف «آتا» یعنی «سنان اوغان» و حمایتهای «اومیت اوزداغ»، رئیس حزب «ظفر»، بر رایدهندگان طرفدار آنها است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
عامل سومی که میتواند معادلات این دور از انتخابات را تعیین کرده و یا تغییر دهد، موفقیت ائتلاف اردوغان و طرفداران قلیچداراوغلو در میزان بسیج آراء واجدین شرایط ترکیه از جمله قشر جوان و رایاولیهاست. در اینکه اردوغان با ۴درصد بیشتر، دور اول انتخابات را از قلیچداراوغلو با برتری ۴۹.۵ درصدی برده و راهی دور دوم شده، شکی نیست اما برتری دیگر او این است که «ائتلاف مردم» اکثریت پارلمان را به دست آورد.
هدف اصلی ائتلاف مخالفان متشکل از شش حزب، بازگشت به «نظام پارلمانی» تقویت شده با آراء مردم به جای نظام ریاستی بود که سعی کرد تا گروهبندی ناهمگون خود را با این هدف توجیه کند. با این حال، انتخابات پارلمانی که در ۱۴ می برگزار شد، این هدف را شکستخورده نشان داد؛ امری که چالشی را برای احزاب ائتلاف مخالفان موسوم به «ائتلاف ملت» برای رفتن به دور دوم انتخابات و رایدادن به قلیچداراوغلو ایجاد کرد.
در مقابل، اردوغان در هشدارهای اخیر خود به طرفداران حزب خود نسبت به عدم «تنبلی» از رفتن به پای صندوقهای رای تاکید کرده است؛ او می خواهد با اختلاف زیادی بر رقیب خود پیروز شود اما هر انتخاباتی پویایی و ترجیحات خاص خود را دارد و نمیتوان رقیب دور دوم را دست کم گرفت.
اختلاف بین سنان اوغان و اومیت اوزداغ در مورد حمایت آنها از دو کاندید، به جلوگیری از وزش باد و طوفان به سوی یکی از ائلافهای مردم و ملت کمک کرد. اوزداغ حمایت خود را از قلیچداراوغلو در دور دوم اعلام کرده و این سوال را ایجاد کرد که در مقابل چه گامی ایستاده است؟ پاسخ در تصمیم اوغان برای حمایت از اردوغان است. اوغان به عنوان کاندید سوم توانست با برتری قابل توجهی، در استانهایی که آرای حزب عدالت و توسعه کاهش یافته بود، آراء شگفت انگیزی به دست آورد.
حمایت سنان اوغان از اردوغان بر اساس تقدیر از ایجاد «ثبات» و مبارزه با «پ.ک.ک» و تضاد با «فتحالله گولن» معارض ترکیهای ساکن آمریکا، بر اساس اصول و بدون هیچ مصالحهای برای مردم ارزشمند بود. در همین حال واکنش مردم به فرمول توافق بین قلیچداراوغلو و اوزداغ، برای حمایت رئیس حزب ظفر از ائتلاف ملت منفی بود؛ این کار حزب دموکراتیک خلق حتی موجب مخالفت برخی از احزاب ششگانه ائتلاف مخالفان هم شد؛ هر چند آنها این مخالفت را در تصمیمات خود نشان ندادند اما مجبور به تغییر مواضع خود شدند.
در چنین شرایطی اعضای پ.ک.ک همچنان در حمایت از قلیچداراوغلو اظهارات مثبتی داشتند و حالا رایدهندگان ملیگرا متقاعد شدهاند، تهدیدی که اوزداغ از آن صحبت میکرد، مبنی بر اینکه «اگر قلیچداراوغلو پیروز شود، جنگ داخلی آغاز خواهد شد» با امضای توافق بین او و نامزد ائتلاف مخالفان پایان یافته است.
این تحلیل در حالی منتشر میشود که روزنامه انگلیسی «گاردین» گزارشی درباره دور دوم انتخابات ریاست جمهوری ترکیه منتشر کرده و نوشت: ائتلاف مخالفان شانس پیروزی در دور اول را از دست دادند و حالا «رجب طیب اردوغان»، رهبر ائتلاف مردم، حتی در مناطق زلزلهزده ترکیه هم که انتظار میرفت منتقد سیاستهای او باشند، پیشتاز است.
این روزنامه مینویسد: نتایج انتخابات دور اول، انتظارات خیلیها را برای خشم عمومی از واکنش دیرهنگام دولت به وضعیت اضطراری و همچنین فساد گسترده در بخش ساخت و ساز که در دوران حکومت اردوغان ایجاد شده بود، از بین برد. این موضوع میتواند منجر به تغییر رادیکال در موضع رایدهندگان و حتی در میان محافظهکاران مناطقی همچون استان «قهرمان مرعش» شود.
روزنامه آمریکایی «واشنگتنپست»، روز سهشنبه، ۲۳می گزارشی تحلیلی درباره احتمال پیروزی اردوغان منتشر کرده و نوشت: طی رقابتهای دور اول انتخابات پارلمانی و ریاستجمهور ترکیه، در شش استانی که بیشترین تلفات زمین لرزه این کشور به ثبت رسید، اردوغان به عنوان رئیس جمهور ترکیه و رهبر ائتلاف «مردم» توانست به طور میانگین ۶۳ درصد آراء را به دست آورد. این نشان میدهد که زلزله ترکیه، جایگاه اردوغان را تکان نداده است.
اردوغان در دور اول انتخابات ریاستجمهوری ترکیه ۴۹.۵۲ درصد و رقیب او، نامزد احزاب مخالف، قلیچداراوغلو، ۴۴.۸۸ درصد آرا را به دست آوردند. دور دوم انتخابات ریاست جمهوری امروز (یکشنبه، ۲۸ می) آغاز شده و رقابتها بین دو ائتلاف در جریان است.
منبع: تابناک
کلیدواژه: برنامه هفتم توسعه دهه کرامت اسدالله اسدی موشک خیبر حقآبه هیرمند حج 1402 ترکیه کمال قلیچداراوغلو انتخابات برنامه هفتم توسعه دهه کرامت اسدالله اسدی موشک خیبر حقآبه هیرمند حج 1402 انتخابات ریاست جمهوری دور دوم انتخابات ائتلاف مخالفان دور اول
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tabnak.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تابناک» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۸۴۷۵۹۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
احتمال انصراف قالیباف از ادامه حضور در مجلس
راه دشوار محمدباقر قالیباف، رئیس کنونی مجلس برای رسیدن به ریاست دوره دوازدهم مجلس بر کسی پوشیده نیست؛ راهی که هاتف صالحی، روزنامهنگار و تحلیلگر سیاسی اصولگرا، از چهرههای نزدیک به طیف قالیباف معتقد است، اگر به سرمنزل مقصود نرسد، حتی ممکن است قالیباف قید نمایندگی مجلس را هم بزند.
به گزارش هم میهن، او در گفتوگویی، مذاکره و ائتلاف قالیباف با تندروها برای دوره بعدی مجلس را مورد بررسی قرار داد که در ادامه میآید:
چرا قالیباف برای ورود به مجلس در انتخابات ۱۴۰۲ با جبهه پایداری ائتلاف کرد؟ به نظر شما این ائتلاف پس از انتخابات هم ادامه خواهد داشت و فراکسیونی در مجلس با حضور شورای ائتلاف نیروهای انقلاب و پایداری شکل میگیرد؟
برخی رفتارها پراگماتیسمی است که متناقض به نظر میرسد اما در ساحت سیاست یک امر مرسوم و طبیعی است. یکی از اصلیترین شاخصههای جبهه پایداری، مخالفت با محمدباقر قالیباف است. قالیباف هم تاکنون سر سازگاری با جبهه پایداری نداشته است. اما در انتخابات مجلس ۱۴۰۲ این دو با هم ائتلاف کرده و لیست واحدی را تشکیل دادند. اگر جبهه پایداری رویکرد ایدئولوژیک دارد چرا این اتفاق افتاد؟
جبهه پایداری در سالهای اول (۱۳۹۰) که از احمدینژاد جدا شد جزوهای به نام «استقامت در منطقه ممنوعه» را منتشر کرد. اما جبهه پایداری نتوانست به این استقامت پایدار بماند. جبهه پایداری بر این عقیده بود که هر کسی را در حلقه خود نپذیرد و بر این عقیده است که علی لاریجانی، حسن روحانی، محمود احمدینژاد و بهویژه قالیباف را نپذیرد.
قالیباف از دید جبهه پایداری یک تکنوکرات غیرانقلابی است. در این سالها هم تخریب قالیباف توسط این جریان انجام شد. اما برای رسیدن به پیروزی در میدان انتخابات گاهی لازم است که با دشمن هم ائتلاف شود که بهعنوان پراگماتیسم شناخته میشود و مماس با اپورتونیسم (فرصتطلبی) است. رفتار جبهه پایداری در طول این سالها فرصتطلبانه بوده است.
پراگماتیسم (عملگرایی محض) و اپورتونیسم (فرصتطلبی) نسبتی با مبانی ایدئولوژیک جبهه پایداری و استقامت در منطقه ممنوعه ندارد و این نشان میدهد جبهه پایداری از مبانی و ارزشهای اولیه خود دور شده است. چراکه قالیباف عوض نشده و اتفاقاً طی سالهای ۱۳۹۲ تا ۱۴۰۲ بیشتر از مبانی جبهه پایداری دور شده است.
قالیباف چرا تن به ائتلاف با جبهه پایداری داد با وجود آنکه میدانست این طیف او را تخریب کرده است؟
این کیاست قالیباف بود. او در تعامل با جبهه پایداری، دشمن یک دهه اخیر خود را به یک دوست تاکتیکی تبدیل کرد.
قالیباف مجبور است برای حفظ ریاست در دوره آینده مجلس با تندروهایی بر سر میز مذاکره بنشیند که او را در انتخابات مجلس در سال ۱۴۰۲ و پس از آن تخریب کردهاند. شما این مذاکرات را چگونه ارزیابی میکنید؟
به نظر من قالیباف دو رقیب اصلی و جدی دارد؛ یکی جبهه رادیکال نوپدید در مجلس دوازدهم و دیگری دولت سیزدهم. من اصلاحطلبان را رقیب قالیباف نمیدانم. یقیناً طیف میانهرو و معتدلان راهیافته به مجلس دوازدهم قالیباف را دشمن خود نمیدانند و براساس پراگماتیسم مجبورند بین قالیباف با افرادی مانند ذوالنوری، رسایی، آقاتهرانی و… قالیباف را ترجیح دهند. قالیباف باید حلقه خود را با جبهه رادیکال نوپدید در مجلس دوازدهم تنظیم کند و با دولت سیزدهم مواجهه تعادلبخشی را در پیش بگیرد.
چرا حامیان دولت سیزدهم رقیب جدی قالیباف محسوب میشوند؟
قالیباف برسر دوراهی گیر کرده بود و اتاق فکر او به این نتیجه رسیدند که در صورت شرکت در انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۴، نباید در انتخابات مجلس ۱۴۰۲ شرکت کند و فرصت را برای سامانبخشی سرمایه اجتماعی خود هزینه کند. در غیراینصورت باید برای کسب کرسی ریاست مجلس وارد انتخابات مجلس ۱۴۰۲ شده و فاتحه ریاستجمهوری را برای ۴ سال میخواند.
تصمیم این بود که قالیباف همچنان رئیس مجلس باقی بماند و اگر قرار است کاندیدای ریاستجمهوری شود، در سال ۱۴۰۸ وارد این کارزار شود اما جریانی که دولت سیزدهم را در دست دارند، بهنوعی موتلف با قالیباف بودند چراکه قالیباف در انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۳۹۶ به احترام آقای رئیسی کنار کشید و در انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰ نیز به احترام رئیسی وارد انتخابات نشد. اما دولت قدردان این اقدام قالیباف نبوده، او را دیگری دانستند و تمام تلاش خود را میکنند تا قالیبافِ رئیس تضعیفشدهی مجلس دوازدهم باشد و احتمال ورود قالیباف به رقابت ریاستجمهوری ۱۴۰۴ را به صفر برسانند. به همین دلیل است که دولت از جبهه پایداری پشتیبانی میکند.
مگر جبهه پایداری در انتخابات مجلس با قالیباف ائتلاف نکرده است؟
جبهه پایداری در انتخابات با قالیباف ائتلاف کرد اما به محض اتمام انتخابات مجلس، در زمین قالیباف بازی نکرد و به رقیب قالیباف برای کسب کرسیهای مجلس تبدیل شد. این به دلیل آن است که رفتارهای پراگماتیسم کوتاهمدت و غیرقابل تحلیل است. در حقیقت نگاهها بلندمدت و ایدئولوژیک نیست بلکه زودگذر است برای کسب هدفهای حداکثری. قالیباف باید مراقب رفتارهای جبهه نوپدید رادیکالها باشد، چراکه رقیب اصلی قالیباف است. این جبهه در ماههای آینده منتقد قالیباف و همچنین دولت ابراهیم رئیسی میشود.
با این تفاسیر قالیباف میتواند با جبهه نوپدید بر سر ریاست مجلس ائتلاف کند؟
کاری بسیار سخت است. با این وجود نگاه معتدلان و عقلای مجلس به ریاست قالیباف مثبت است. سایر ارکان حاکمیت نیز ریاست مجلس قالیباف را به ریاست تندروها ترجیح میدهند چون قالیباف قابل کنترل و مدیریت است که رفتارهایی قابل پیشبینی دارد. اما جبهه پایداری غیرقابل پیشبینی است و تصمیمات یکشبه اتخاذ میکند. اگر رئیس مجلس از این طیف باشد، دود آن به چشم مجلس، مردم و حاکمیت میرود. این انتخاب بین بد و بدتر است و عقل حکم میکند که «بد» را انتخاب کنند.
بعضی از افراد با جبهه پایداری و لیست شانا وارد مجلس نشدند، بلکه با حمایت امنا و رائفیپور به بهارستان رسیدند. این افراد چه رویکردی را در رابطه با قالیباف در پیش خواهند گرفت؟
در ادبیات سیاسی امروز کشور مراد از جبهه پایداری صرفاً تشکیلات سیاسی نیست، بلکه تفکر پایداری است. این همان تفکر رادیکال نوپدید در ساحت سیاست جمهوری اسلامی ایران است که قوارهای ندارد و مشمول رفتارها، نگرشها و تصمیمهای پارادوکسیکال است. بنابراین این افراد هم جزو پایداری محسوب میشوند و از لحاظ تفکری مماس با جریان پایداری قرار میگیرند. همان خطری که قالیباف از جانب جبهه پایداری حس میکند از سوی این افراد هم احساس میشود.
از نظر قالیباف تمام این افراد یک جریان هستند بنابراین باید تقابل تنظیمگر یا مواجهه تعادلبخش با این افراد داشته باشد. یعنی وارد دعوا با آنها نشود و تقابل آشکاری نداشته باشد. زمان انتخابات ۱۴۰۲ بیتقواییهایی در عرصه رسانه انجام و اسنادی منتشر شد و حاکی از آن است که ساحت سیاست (رفتارهای سیاستورزی منتهی به انتخابات) در شرایط کنونی کشور ناپاک و آلوده است و اخلاقمدارانه نیست.
منظور از تعادلبخشی این است که قالیباف به سهمخواهیها و امتیازات تندروهای مجلس دوازدهم پاسخ دهد؟
قالیباف در این شرایط باید رفتار پراگماتیسم از خود نشان دهد و دشمن را تبدیل به مخالف کند و ضدیت را از دشمن بگیرد. مخالف را به منتقد و منتقد را به کنشگر خنثی و سپس دوست خود تبدیل کند.
در این مدت کوتاه قالیباف میتواند این راه پیچیده را طی کند تا رئیس مجلس باقی بماند؟
کار بسیار سختی است. قالیباف نسبت به کنشگران دیگر (رؤسای سابق قوا) یک مؤلفه مثبت دارد. قالیباف همچنان در درون ساختار جمهوری اسلامی قدرت و ظرفیت کنشگری دارد، بنابراین باید نقش میانجی را در مواجهه با این طیف رادیکال ایفا کند. در درون ساختار سیاسی فقدان حلقه میانجی بین حاکمیت و مردم محسوس است و قالیباف میتواند این نقش را ایفا کند.
اما قالیباف در دوره دوازدهم چهارمین منتخب تهران است؛ آنهم در انتخاباتی که مشارکت در حداقل خود قرار داشت. قالیباف بدون داشتن پشتوانه مردمی میتواند مطالبات آنها را دنبال کند؟
اگر قالیباف تغییری در رویکرد خود در قبال مردم نشان دهد شکی نیست که مورد اقبال مردمی قرار میگیرد.
اگر این تغییر را در رویکردش ایجاد کند چطور تندروها را از خود راضی نگه میدارد؟
سختی کار همین است. قالیباف باید طوری رفتار کند که با مشکل مواجه نشود.
اما این پروسه بلندمدت است و به انتخاب ریاست مجلس دوازدهم نمیرسد.
بله. این پروسه بلندمدت است و راهی برای ورود به ریاستجمهوری ۱۴۰۸ است. موضوع این است که وجاهت شخصی (با افشاگریهای جبهه پایداری در انتخابات مجلس) و آینده سیاسی قالیباف در معرض خطر است. بنابراین قالیباف باید تکلیف خود را مشخص کند. قالیباف در این دو ماه (تا انتخابات ریاست مجلس دوازدهم) میتواند تنها نظر معتدلان و اصلاحطلبان راهیافته به مجلس را جلب کند و راه سختی در این خصوص ندارد.
به نظر شما قالیباف میتواند ریاست مجلس را به دست آورد؟
من ریاست قالیباف در مجلس دوازدهم را تقریباً قطعی میدانم. اما تمام سعی جبهه پایداری و دولت این است که قالیباف رئیس مجلس نشود اگر هم به ریاست رسید، رئیس مجلس تضعیفشدهای باشد تا خطر قالیباف در انتخابات ریاست ۱۴۰۴ را کاهش دهند تا بهعنوان رقیب مقتدری مطرح نشود. قالیباف خطری بالقوه برای ابراهیم رئیسی محسوب میشود چراکه شرایط ریاستجمهوری را دارد و همیشه دوست داشته که سکان ریاستجمهوری را به دست بیاورد.
اگر قالیباف در دوره دوازدهم رئیس مجلس نشود، بهعنوان یک نماینده چه رویکردی را در پیش میگیرد؟
اگر فرض کنیم قالیباف رئیس مجلس دوازدهم نشود و بهطور ناپلئونی این کارزار را ببازد؛ قالیباف نماینده مردم تهران در مجلس میشود و باید ۴ سال درگیر راهروهای مجلس شود. آیا قالیباف این شرایط را میپذیرد؟ قطعاً خیر. شکی نیست که قالیباف از مجلس انصراف میدهد و آماده انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۸ میشود.
یعنی ۵ سال در هیچ مسئولیتی به کار گمارده نمیشود؟
به هر حال او در یکی از نهادهای حاکمیتی مانند ستاد اجرایی فرمان امام (ره)، بنیاد مستضعفان یا مراکز دیگر حاکمیتی مسئولیت قبول میکند و در این ۵ سال فرصت دارد تا سرمایه اجتماعی خود را افزایش دهد و برای حضور در انتخابات ۱۴۰۸ آماده شود.